آموزش واژه ها در زبان بختیاری (قسمت ششم)
توف :tuf - دوغ آب گرفته که از آن کشک درست کنند.به کشک هم گویند
توف : tur - مسیر شیبدارکوه که آب باران مانند آبشاراز آن ریزدبالای آن را:سرتوف واگر مسیرکوتاه باشد:بدون گویند- آب جاری شده از بلندیها – موج
توفال : tufal - تفاله – تفال(tofal )
توف او : tuf-aw - سیل – آب زیاد جاری شده
توف زیدن : tuf-zedan - سرعت گرفتن آب که کف کند- موج زدن- طغیان کردن
توف کندن : tuf-kanden - کف کردن آب پس ازبرخورد باسنگ و ..- جاری شدن سریع آب – توفانی شدن
توکردن : taw-kardenk - تب کردن- خواباندن بلوط درآّ ودرمیان جل وپوششی تا به اصطلاح تب کندو شیرین شود
توکشت :texekesht - سروصدا-سروصدای کارکردن –شروع به کار:یه توشکت کنن باز زونتره دست کش:کمی کار میکنند- دوباره دست می کشند
توکه : tawke - بیماری خاص حیوانات یک سمه (یه سمه)که باعث ناراحتی در سُم ودرنهایت فلج شدنشان میشود –گامیر(taveke-taweke-tawoke )
توگفت موگفت : to-goft-mo-goft - بحث – جدل
توگهپ : taw-e-gahp - تب بزرگ – حصبه
تولایی : tulayi - مشک پرباد(بیشتر پوست گاو) برای عبوراز رودخانه(تولایین-تولوین)
تول :tawol - تاول – تئول – ته ول
تولرز : taw-larz - تب ولرز- توِلرز(توولرز)
تولرز کردن : taw-larz-karden - تب ولرز کردن- دچار تب ولرز شدن
تولک : tulak - نشا
تولک کردن : tulak –karden - نشاء کردن
تولکی : tulaki - تولک
توله : tule - پنیرک (گیاه ) – با این گیاه خوراکی غذاهای گوناگونی درست می کنند- بورانی
تومدوّو : to-madov - (تومدون) – تومدان – این را موقعی که مقصود پاسخ ندادن به پرسشگراست گویند یعنی تونباید بفهمی- کس مدان
تومناس : to-manas - تونگو- تومناس خوره اوچوبم نی گو :تو نگو میخواهد برود آنجا (ولی )به من نمی گوید- تمناس – تمناسا (tomenas )
تو من تو : tu-men-tu - تو درتو
تومنم : to-manom - تونگو- تصور میکنم –
تو ناهادن : tu-nahaden - پوست گذاشتن- کنایه از سختی ها را تحمل کردن – عذاب کشیدن
تو نوبه : taw-nawbe - تب نوبه – مالاریا
تونیدن : tawniden(den) - تاباندن – حرارت کردن – ذوب کردن
تونی مونی : toni-moni - اختلاف
تونی مونی کردن : to-ni-mo-ni-kerdan - فرق قائل شدن
تووال : tu-wal - پوست خشک شده انار- نار تو وال
توورده : tuverde - کنایه از عصبانی شدن
تووک : tuvak - اتاق کوچک (تو+ک )
تووه : tu vah - توبه
توه :tuva(e) - لایه – پوسته- نسل:دی نی خوم ای تووه یادگرن :دیگر نمیخواهم این نسل یاد بگیرند
توه : tawa - تابه- تابه نان پزی(ته وه )
توه توه کردن : tawa-tawa-kerden - پراکنده کردن
برگزیده ازکتاب واژه نامه زبان بختیاری تالیف : آقای ظهراب مددی
نظرات شما عزیزان: